به گزارش راهبرد معاصر؛ 12بهمن ماه ۱۳۵۷ در حافظه ملت ایران روز خاصی است. در این روز حضرت امام پس از حدود ۱۵ سال تبعید، به کشور بازگشتند و درست از همین روز، شمارش معکوس برای زدن مهر ابطال به تاریخ ۲ هزار و ۵۰۰ ساله شاهنشاهی در ایران نواخته شد. امام خمینی ره پس از سالها دوری و تبعید به کشور بازگشت و ایران اسلامی شاهد بزرگترین و تاریخیترین استقبال بود. حضور میلیونی مردم که صف استقبالکنندگان را از فرودگاه تهران تا بهشت زهرا امتداد داده بود، حاکی از عشق و علاقه بینظیر آنها به رهبر خویش بود. نکتهای که بسیاری از خبرگزاریها و روزنامههای بینالمللی روی آن تأکید داشتند، این بود که در این استقبال بینظیر، خود مردم مسئولیت نظم را برعهده داشتند و خبری از نیروهای نظامی یا انتظامی نبود.
افزون بر استقبال بینظیر که خود گویای حقیقت شروع یک تغییر است، سخنرانی امام خمینی (ره) تکلیف را بر همگان مشخص کرد. بسیاری از کشورهای دنیا همان روز منتظر سخنان امام بودند تا بدانند شیوه تعامل با ایران چگونه میشود و امام پاسخ روشنی برای آنها داشت که مفهوم آن مبتنی بر «عدم سلطهپذیری» بود. سیاست «عدم سلطه پذیری که موجب شده است امروز انقلاب اسلامی در چهل و دومین سال خود بر قله عزت، عظمت و اقتدار بایستد و مردم ایران سالگرد دهه فجر انقلاب اسلامی خود را در حالی جشن بگیرند که فردی مثل ترامپ هم به مثابه اسلاف خود در برابر عزت، عظمت و اقتدار جمهوری اسلامی زانو زده و به زبالهدان تاریخ پیوسته است.
پیوند نسل جوان به ارزشهای انقلاب
دهه فجر و فرا رسیدن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، فرصت مغتنمی برای بازخوانی انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن در حوزههای گوناگون میباشد. هرچه از زمان پیروزی انقلاب اسلامی فاصله گرفته شود، اهمیت پرداختن به موضوع دستاوردهای انقلاب اسلامی و اهمیت تبیین دستاوردها و پیشرفتهای جمهوری اسلامی بیشتر میشود. یکی از اهداف راهبردی دشمنان در جنگ نرم علیه انقلاب و جمهوری اسلامی، ایجاد یأس و ناامیدی در جامعه و بهویژه در نسل جوان نسبت به آینده از طریق سیاهنمایی، بزرگ کردن مشکلات، زیر سؤال بردن و یا کمارزش جلوه دادن دستاوردهای انقلاب و ناکارآمد نشان دادن نظام دینی است. دشمنان تلاش میکنند تا از طریق قدرت رسانهای خود، جلوی درک واقعیات انقلاب اسلامی و دستاوردهای ارزشمند جمهوری اسلامی از سوی جوانان ایرانی را گرفته و با نوع واقعیتپنداری برای آنان، در پشتوانههای مردمی انقلاب و نظام جمهوری اسلامی خلل وارد سازند.در چنین شرایطی، اهمیت تبیین دستاوردهای انقلاب و جمهوری اسلامی بهعنوان یک وظیفه آشکار میگردد.
به عبارت دیگر تاریخ انقلاب اسلامی با این حجم از کینهتوزی و دشمنی قدرتهای بزرگ علیالخصوص امریکا و رژیم صهیونیستی و وجود ورشکستگان سیاسی داخلی غربگرا ، از توطئه تحریف در امان نیست. وجود دروغپراکنیهای رسانههای ضدانقلاب و تلاش برخی جریانات سیاسی داخلی برای تحریف انقلاب و اهداف آن در زمانی که نسل انقلاب کرده بر مسند و مصدر کار حضور دارد، نشان میدهد که نسل آینده که انقلاب را به روایت گذشتگان خواهد نگریست تا چه میزان در خطر تحریف واقعیتها قرار دارد. انتقال موفقیتآمیز مفاهیم، ارزشها، ایدهها، نگرشها و در یک کلام، رفتارهای پذیرفتنی و مقبول نظام سیاسی از نسلی به نسل دیگر تا بدانجا در حیات و ممات نظامهای سیاسی اهمیت دارد که اغلب گفته میشود تداوم و پویایی و یا سقوط و اضمحلال نظامهای سیاسی به میزان موفقیت آنها در این فرایند وابسته است؛ یعنی نظامهایی میتوانند پایداری، تداوم و پویاییهای بیشتری داشته باشند که بتوانند ارزشهای خود را به نسل جوان و در حال رشد جامعه بخوبی و بادقت کافی منتقل کنند. این موضوع بخوبی بیانگر ارزش راهبردی «تربیت» در ترسیم سرنوشت نظامهای سیاسی است.
بایستی خاطرهها، حکایتها، وقایع تلخ و شیرین انقلاب اسلامی از حاضران صادق و مؤمنان انقلاب سینه به سینه و در سطور کتابها، فیلمها و نوارها به نسل آینده انتقال یابد تا انقلاب اسلامی همواره آنچنان که بوده و است را به نسلهای آینده انتقال دهد. کارگزاران فرهنگی نظام و به خصوص روحانیت رسالت مهمی در انتقال این ارزش ها به نسل جدید به دوش دارند. درک نیازهای روحی و فکری جوانان، به کارگیری شیوههای نوین تبلیغی، پرهیز از سطحینگری به مبانی فرهنگی و دینی انقلاب، خرافهزدایی و پیرایش متون آموزشی و از همه مهمتر عملگرایی و سادهزیستی در رفتار، کارآمدترین راهکارهایی است که جوانان را به دین جذب میکند. از این رو شایسته است که مدیران براساس نظریات دقیق کارشناسی صحیح، بدون تنگنظری یا افراط و تفریط نیازهای فرهنگی جامعه را بشناسند و با پرهیز از نگرشهای مقطعی یا تک بُعدی همراه با واقعبینی و آرمانگرایی، ارتقاء سطح فرهنگ و رفاه عمومی توام با حفظ شعائر اسلامی، رفع فقر و فساد و تبعیض از راه ترویج آموزههای دینی را در عمل به نسل جدید نشان دهند.
ضرورت الگوسازی
گرایش به اسوه و اسطورهها و توجه زیاد به نخبگان و قهرمانان تاریخی یک از خصلتهای روحی دوران جوانی است. نسل سوم که فقط از شخصیتهایی چون امام خمینی(ره) سرداران شهید دفاع مقدس، شهدای محراب، و متفکرانی همانند استاد مطهری، شهید بهشتی، مفتح و باهنر، تصویر و یادبودی دیده است بیشتر تشنه آشنایی کامل با سیرهی عملی و اندیشه ناب این بزرگواران هستند تا بتوانند با پیروی از افکار و اندیشهی این بزرگان و با تطبیق رفتارها و عملکردهای خویش با الگوهای ایدهآل خود، کاستیهای معنوی و رفتاری خود را جبران کنند و خلاهای روحشان را پر کنند. از این رو تبلیغ و معرفی سیرهی اخلاقی بزرگان دین و اندیشمندان و فرهیختگانی که عمر خود را در خدمت به مردم، دین و دنیای علم و تمدن گذراندهاند میتواند برای جوانان منشأ رشد و کمال صفات ارزشمند انسانی باشد.
الگوسازی از روحیه ایثار و از خودگذشتگی شهدا به ویژه شهدای مدافع حرم که به نوعی نسل جوان توانایی درک بیشتری از شرایط آنها دارند، از ضرورت های کنونی دهه چهارم انقلاب است. عشق و علاقه نسل جوان به شهید سپهبد سلیمانی و حضور میلیونی آنها در مراسم تشییع ایشان می بایست به عنوان تلنگری به نهادها و دستگاههای فرهنگی کشور باشد که با شناخت این ظرفیت، پیام آن را دریافت و در مسیر پاسخدهی به نیازهای فطری جوانان در زمینه الگویابی تلاش بیشتری داشته باشند. ناگفته نماند بخش مهمی از ضعفها و نقصهای موجود در این زمینه نیز به نیروهای انقلابی که به نوعی دارای مرجعیت فکری و یا سیاسی برای نسل جوان هستند، برمیگردد؛ زیرا خواسته یا ناخواسته از برقراری ارتباطهای گستردهتر و صمیمانهتر با نسل جوان غفلت کردند و در نبود آنها، برخی افراد و یا جریانهای دیگر، خوراک فکری و ارزشی موردنظر خود را به نسل جوان، بویژه در دانشگاهها منتقل میکنند.
نتیجه گیری
آنچه گفته شد به معنای نادیدهگرفتن روحیات، جوششها و حرکتهای انقلابی نسل جوان کشور نیست، بلکه منظور این است که در کنار موفقیتها و جوشش چشمههای انقلابی در میان نسل جوان یا به تعبیر دقیقتر، رویشهای انقلابی در میان نسل جوان، ریزشها و کمتوجهیهایی نیز صورت گرفته که نیازمند توجه بیش از پیش نظام آموزشی کشور و نخبگان، اساتید، معلمان و دانشجویان انقلابی کشور است که با همت مضاعف، رسالت خود را در این زمینه عملیاتی کنند. طبیعتاً باتوجه به سناریوهای نظام سلطه برای جدا کردن و ایجاد شکاف میان انقلاب و نسل جوان کشور و موفقیت آن در شکل دادن به برخی پیادهنظامها در داخل کشور، در این زمینه فرصت کافی در اختیار نیروهای انقلاب وجود ندارد و میبایست به طور عاجل در این زمینه اقدام شود